جدول جو
جدول جو

معنی صاری یار - جستجوی لغت در جدول جو

صاری یار
در تداول عامه صاری یر گویند، قریه ای است در جوار استانبول، در جهت روم ایلی از میان بوغاز، بالای بیوک دره، در طرفین دره و در میان دو کوه واقع شده، دامنه های ده از درخت شاه بلوط پوشیده و آبهای خنگار و چرچر منظره ای بسیار زیبا و جالب بدان داده است و هر نقطۀ آن تفرجگاه بسیار دلکش و روح پروری است و به مناسبت نزدیکی آن با استانبول در فصل تابستان مردم بسیار بدانجا روند، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاره یار
تصویر پاره یار
(پسرانه)
کارمند بانک (نگارش کردی: پارهیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
خالص، بی غش:
اندر جهان دولت صافی عیار ملک
زان خنجر زدودۀ صافی عیار باد،
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
زردزخم. زرده قوبا. ادرفن
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 35 هزارگزی شمال باختری گرمی و25 هزارگزی راه شوسۀ بیله سوار به گرمی، کوهستانی و گرمسیر، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات است، 16 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری مشغولند، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
به زاری زار، زار زار:
مرا ز چشم و سیه زلف یار یاد آمد
فرونشستم و بگریستم بزاری زار.
فرخی.
- ، به خواری. به ذلّت. با مذلّت: بعد از آن (فرعون) فرمود تا آن مهتران را بزاری زار بکشتند. (مجمل التواریخ و القصص).
و رجوع به زارزار شود
لغت نامه دهخدا
نام نهری است در آناطولی در شهرستان میلاس تابع سنجاق منتشا از ولایت آیدین متشکل از دو رودخانه ای که در مسافت چهار ساعت از قسمت سفلای قصبۀ میلاس متحد شوند، و بسوی مغرب جاری و به خلیج مندالیه میریزد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا